تحلیل اثرگذاری فلسفه برنامه درسی چند فرهنگی بر خط مشی های نظام آموزش پرورش ایران و نحوه رویاروی با مسایل و رویدادهای آن
دوره 1، شماره 1، زمستان 98، صفحات 75 - 110
نویسندگان : فریدون یزدانی * و مینا قربانیان چلناب
چکیده :
موضوع چند فرهنگی در جهان قدمتی دیرینه داشته است هر چند که روح و قالب چند فرهنگی در دنیای معاصر همان روح و قالبی است که در دوره های باستان مورد توجه بوده است، اما چون ارتباطات، الزامات و مواجهات فرهنگی جوامع امروز بسیار گسترده تر از دوره های باستان شده است، طبعاً این مفهوم، گستره معنایی وسیعتری پیدا کرده و چه به لحاظ نظر و چه در مقام عمل، عمق و وسعت بیشتری پیدا نموده است. به طوری که توسعه معنایی این مفهوم متناسب با نیازهای افراد و مقتضیات جامعه کنونی گشته است. اما آموزش چند فرهنگی به معنای اخیر آن در جهان غرب، بحث نو ظهوری است و قدمت آن به کمتر از نیم قرن گذشته باز می گرد. آموزش و پرورش چند فرهنگی در کشورهایی که دارای تنوع قومیتی و ملیتی هستند جزو ضروریات و الزامات نظام های آموزشی است که باید به آنها پرداخته شود. در این راستا کشورهایی نظیر آلمان، انگلستان، کانادا، استرالیا و... سال هاست که فعالیت دارند و زمینه های علمی و آموزشی مناسبی را فراهم ساخته اند. در کشور ما با وجود تنوع قومیتی و خرده فرهنگ های درون نظام فرهنگی چندان توجهی به مقوله آموزش و پرورش چند فرهنگی نشده است لذا دراين تحقيقيبا روش توصيفي – تحليلي به بررسي فلسفه برنامه درسی چند فرهنگی بر خط مشی های نطام اموزش پرورش ایران ونحوه رویاروی با مسایل ورویدادهای آن پرداخته مي شود وسعي به كنكاش و تحليل اين پديه را برروي نظام آموزش و پرورش ايران داريم. به طور کلی بدین نتیجه می رسیم که در آموزش چند فرهنگی با تاکید بر فرهنگ بومی هر منطقه و احترام به آن و بکار گیری آن در امر آموزش و در عین حال آشنا کردن دانش آموز با فرهنگها و قومیت های دیگر جامعه و ایجاد شرایط شناخت و تعامل با آنها ،احساسی ملی گرایانه همراه با شناخت در دانش آموز ایجاد می شود که دارای پایه های محکمی است.
موضوع چند فرهنگی در جهان قدمتی دیرینه داشته است هر چند که روح و قالب چند فرهنگی در دنیای معاصر همان روح و قالبی است که در دوره های باستان مورد توجه بوده است، اما چون ارتباطات، الزامات و مواجهات فرهنگی جوامع امروز بسیار گسترده تر از دوره های باستان شده است، طبعاً این مفهوم، گستره معنایی وسیعتری پیدا کرده و چه به لحاظ نظر و چه در مقام عمل، عمق و وسعت بیشتری پیدا نموده است. به طوری که توسعه معنایی این مفهوم متناسب با نیازهای افراد و مقتضیات جامعه کنونی گشته است. اما آموزش چند فرهنگی به معنای اخیر آن در جهان غرب، بحث نو ظهوری است و قدمت آن به کمتر از نیم قرن گذشته باز می گرد. آموزش و پرورش چند فرهنگی در کشورهایی که دارای تنوع قومیتی و ملیتی هستند جزو ضروریات و الزامات نظام های آموزشی است که باید به آنها پرداخته شود. در این راستا کشورهایی نظیر آلمان، انگلستان، کانادا، استرالیا و... سال هاست که فعالیت دارند و زمینه های علمی و آموزشی مناسبی را فراهم ساخته اند. در کشور ما با وجود تنوع قومیتی و خرده فرهنگ های درون نظام فرهنگی چندان توجهی به مقوله آموزش و پرورش چند فرهنگی نشده است لذا دراين تحقيقيبا روش توصيفي – تحليلي به بررسي فلسفه برنامه درسی چند فرهنگی بر خط مشی های نطام اموزش پرورش ایران ونحوه رویاروی با مسایل ورویدادهای آن پرداخته مي شود وسعي به كنكاش و تحليل اين پديه را برروي نظام آموزش و پرورش ايران داريم. به طور کلی بدین نتیجه می رسیم که در آموزش چند فرهنگی با تاکید بر فرهنگ بومی هر منطقه و احترام به آن و بکار گیری آن در امر آموزش و در عین حال آشنا کردن دانش آموز با فرهنگها و قومیت های دیگر جامعه و ایجاد شرایط شناخت و تعامل با آنها ،احساسی ملی گرایانه همراه با شناخت در دانش آموز ایجاد می شود که دارای پایه های محکمی است.
کلمات کلیدی :
چند فرهنگي، آموزش و پرورش، برنامه درسي
چند فرهنگي، آموزش و پرورش، برنامه درسي
مشاهده مقاله
1,219
دانلود
0