واکاوی خشونت و راهكارهاي كاهش آن عليه زنان با تأکید بر فرهنگ افغانستان
دوره 3، شماره 7، تابستان 1400، صفحات 205 - 193
نویسندگان : محمّدمهدی کریمی نیا * و محمّدعلی ابراهیمی و مجتبی انصاری مقدم
چکیده :
عنوان انتخابي اين مقاله «خشونت و راهكارهاي كاهش آن عليه زنان در افغانستان» است. افغانستان كشوري است كه پس از سه دهه التهاب خونين, در حال گذر از بحران ميباشد. آنچه براي ساكنان اين سرزمين حايز اهميت است, دستيابي به امنيت، اشتغال، تثبيت درآمد، عادي شدن زندگي و مانند آن ميباشد. زنان در اين كشور بخشي عظيمي از نيروي انساني است كه در طول سالهاي خون و آتش, سختترين شرايط زيست محيطي را پشت سر نهادهاند. آنان قربانيان اصلي هر نوع خشونت بودهاند. آنان غيبت چندين ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و مير فرزندان خورد سال، آتش جنگ، بمببارانهاي هوايي، تخريب منزل مسكوني، رنج آوارگي و ... را تحمل نمودهاند. در واقع هيچ نوع خشونتي در دنيا نمانده كه عليه زنان در افغانستان به اجرا در نيامده باشد. اكنون پس از تصويب قانون اساسي، داير شدن مجلس ملي، برگزاري انتخابات رياست جمهوري و حركت به سوي سازندگي, انتظار ميرود كه وضع زندگي آنان بهبود پيدا كند. اصل رعايت و دفاع از حقوق زنان يك خواست معقول و در چارچوب قانون و احكام شريعت ميباشد. وضعيت امروز جامعه نسوان نيز با گذشته فرق كرده است؛ مسكوت ماندن و بياعتنايي به وضعيت كلي آنان پيامد ناگوار خواهد داشت. تبليغات مهار ناپذير عوامل فراملي هم در جريان ميباشد، پس خطر احتمالي غلطيدن در دادم آنچه كه امروز به نام «نهضت برابر خواهي زنان با مردان» خوانده ميشود, به طور جدي احساس ميشود، چيزيكه صرف يك اغتشاش است نه تأمين حقوق زنان. براين اساس اقدام به موقع خواهد بود, اگر در روند نوسازي، سيستم نرمافزاري كشور توجه جدي به مسايل زنان به عمل آيد. در اين نوشته تلاش برآن بوده كه مسايل زنان در قالب خشونت تبيين گشته و راهكارهاي مؤثر براي كاهش آن پيشنهاد گردد.
عنوان انتخابي اين مقاله «خشونت و راهكارهاي كاهش آن عليه زنان در افغانستان» است. افغانستان كشوري است كه پس از سه دهه التهاب خونين, در حال گذر از بحران ميباشد. آنچه براي ساكنان اين سرزمين حايز اهميت است, دستيابي به امنيت، اشتغال، تثبيت درآمد، عادي شدن زندگي و مانند آن ميباشد. زنان در اين كشور بخشي عظيمي از نيروي انساني است كه در طول سالهاي خون و آتش, سختترين شرايط زيست محيطي را پشت سر نهادهاند. آنان قربانيان اصلي هر نوع خشونت بودهاند. آنان غيبت چندين ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و مير فرزندان خورد سال، آتش جنگ، بمببارانهاي هوايي، تخريب منزل مسكوني، رنج آوارگي و ... را تحمل نمودهاند. در واقع هيچ نوع خشونتي در دنيا نمانده كه عليه زنان در افغانستان به اجرا در نيامده باشد. اكنون پس از تصويب قانون اساسي، داير شدن مجلس ملي، برگزاري انتخابات رياست جمهوري و حركت به سوي سازندگي, انتظار ميرود كه وضع زندگي آنان بهبود پيدا كند. اصل رعايت و دفاع از حقوق زنان يك خواست معقول و در چارچوب قانون و احكام شريعت ميباشد. وضعيت امروز جامعه نسوان نيز با گذشته فرق كرده است؛ مسكوت ماندن و بياعتنايي به وضعيت كلي آنان پيامد ناگوار خواهد داشت. تبليغات مهار ناپذير عوامل فراملي هم در جريان ميباشد، پس خطر احتمالي غلطيدن در دادم آنچه كه امروز به نام «نهضت برابر خواهي زنان با مردان» خوانده ميشود, به طور جدي احساس ميشود، چيزيكه صرف يك اغتشاش است نه تأمين حقوق زنان. براين اساس اقدام به موقع خواهد بود, اگر در روند نوسازي، سيستم نرمافزاري كشور توجه جدي به مسايل زنان به عمل آيد. در اين نوشته تلاش برآن بوده كه مسايل زنان در قالب خشونت تبيين گشته و راهكارهاي مؤثر براي كاهش آن پيشنهاد گردد.
کلمات کلیدی :
خشونت، زنان، افغانستان، آموزههاي ديني، آداب سنتي و راهكارها
خشونت، زنان، افغانستان، آموزههاي ديني، آداب سنتي و راهكارها
مشاهده مقاله
885
دانلود
0