دوره 3، شماره 7، تابستان 1400، صفحات 66 - 53
نویسندگان : فرناز معدنچی و ساره رسایی *

چکیده :
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تئوری انتخاب بر وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس در زنان خانه دار شهر همدان انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، گروه برابر بود. جامعه آماری پژوهش را همه مبتلایان به وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس تشکیل داد. روش نمونه گیری در دسترس بود. جهت انتخاب تعداد نفرات نمونه، پس از اجرای پرسشنامه وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در مورد زنان و غربال کردن 40 نفر از زنانی که در آزمون وسواس زیر 15 و در آزمون نشخوار نمره زیر 44 کسب کرده بودند به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین، گروه آزمایش (هشت جلسه گروهی، به مدت 8 هفته و یک جلسه یک 90 دقیقه ای) تحت جلسه های آموزش گروهی تئوری انتخاب قرار گرفتند اما این آموزش برای گروه کنترل اجرا نشد. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه های مذکور پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل آموزش گروهی برنامه تئوری انتخاب و دو پرسشنامه استاندارد وسواس فکری هاجسون و راچمن (1997) و نشخوار ذهنی نولن هوکسما، مارو و فریدریکسون (1991) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد مداخله آموزش تئوری انتخاب باعث می شود میانگین نشخوار ذهنی زنان خانه دار کاهش معناداری پیدا کند همچنین مداخله آموزش تئوری انتخاب تأثیری بر وسواس زنان خانه دار نداشته و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل ایجاد نکرده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر تئوری انتخاب، می تواند به‌ عنوان یک مداخله اثربخش بر کاهش نشخوار ذهنی به کار رود.

کلمات کلیدی :
تئوری انتخاب، وسواس فکری – عملی، نشخوار ذهنی